Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1766 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scow
U
با قایق چهارگوش حمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
squared
U
چهارگوش کردن مربع کردن
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squares
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squaring
U
چهارگوش کردن مربع کردن
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
quadrilaterals
U
چهارگوش
quadrilateral
U
چهارگوش
rectangle
U
چهارگوش
rectangles
U
چهارگوش
four-square
U
چهارگوش
quadrant gular
U
چهارگوش
quadrangular
U
چهارگوش
panes
U
چهارگوش
pane
U
چهارگوش
four point suspension
U
اویزش چهارگوش
foursquare
U
لوزی چهارگوش
mast frame
U
قاب چهارگوش
traffic stud
U
گلمیخ چهارگوش
squarely
U
بشکل چهارگوش
diamond charge
U
خرج چهارگوش
squarish
U
تاحدی چهارگوش
intertriglyph
U
چهارگوش افریز
quadrant gularly
U
بشکل چهارگوش
quarrying
U
شیشه الماسی چهارگوش
Golden rectangle
U
پایه های چهارگوش
quarry
U
شیشه الماسی چهارگوش
quarries
U
شیشه الماسی چهارگوش
box tool
U
قلم تراش چهارگوش
rhomboid muscle
U
ماهیچه چهارگوش معین
demi-metope
U
[نیمه چهارگوش افریز]
thornback
U
ماهی پهن چهارگوش خاردار
blocky
U
قالب دار ساختمان چهارگوش
quad rangle
U
چهارگوش چاردیواری که ساختمانهائی گرداگرد ان باشد
tessellate
U
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
ray
U
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
cape chisel
U
قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
broaches
U
سوراخ کردن قایق
swamps
U
غرق کردن قایق
barge
U
با قایق حمل کردن
broached
U
سوراخ کردن قایق
barges
U
با قایق حمل کردن
barged
U
با قایق حمل کردن
capsizing
U
واژگون کردن قایق
broaching
U
سوراخ کردن قایق
broach
U
سوراخ کردن قایق
boat
U
قایق رانی کردن
capsize
U
واژگون کردن قایق
boats
U
قایق رانی کردن
swamping
U
غرق کردن قایق
swamped
U
غرق کردن قایق
capsized
U
واژگون کردن قایق
swamp
U
غرق کردن قایق
capsizes
U
واژگون کردن قایق
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
cast off
U
باز کردن طناب قایق
ship water
U
نفوذ کردن اب بداخل قایق
mortarboard
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboards
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
steamboat
U
قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
lighter
U
با قایق باری کالا حمل کردن
lighters
U
با قایق باری کالا حمل کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
bilge
U
کف قایق
boat tail
U
دم قایق
caique
U
قایق
boat
U
قایق
outboard
U
قایق
boatdeck
U
پل قایق
boats
U
قایق
ark
U
قایق
lighter
U
قایق
barge
U
قایق
lighters
U
قایق
barges
U
قایق
barged
U
قایق
ferry boat
U
قایق
sterns
U
عقب قایق
iceboat
U
قایق یخ شکن
boat call
U
مخابره با قایق
boat boom
U
بوم قایق
icebreaker
U
قایق یخ شکن
boat gang
U
نگهبان قایق
landing craft raiding
U
قایق هجومی
swamp
U
به گل نشستن قایق
boat painter
U
طناب قایق
lighterage
U
قایق باری
cutters
U
قایق پارویی
cutters
U
قایق تک دکله
canoe
U
قایق رانی
boat hails
U
شناسایی قایق
boat plug
U
پیته قایق
sternest
U
عقب قایق
sterner
U
عقب قایق
boat anchor
U
لنگر قایق
yachting
U
قایق رانی
hold water
U
قایق ایست
monohull
U
قایق با یک بدنه
swamps
U
به گل نشستن قایق
ice boat
U
قایق یخ شکن
night boat
U
قایق اماده
stern
U
عقب قایق
grappling irons
U
لنگر قایق
motorboat engine
U
قایق موتوری
swamping
U
به گل نشستن قایق
motor sailer
U
قایق موتوردار
swamped
U
به گل نشستن قایق
boat pool
U
حوضچه قایق
davit
U
جرثقیل قایق
coble
U
قایق پارویی
raft
U
قایق باری
chief of boat
U
فرمانده قایق
chief of boat
U
سکانی قایق
pulling boat
U
قایق پارویی
centerboarder
U
قایق تیردار
life raft
U
قایق نجات
fisherman's anchor
U
لنگر قایق
rowboats
U
قایق پارویی
rowboat
U
قایق پارویی
dinghies
U
قایق تفریحی
rafts
U
قایق باری
double banked boat
U
قایق دو پارو زن
davit
U
قایق بالابر
safety boat
U
قایق نجات
seaboat
U
قایق ترابری
forwarded
U
جلو قایق
forward
U
جلو قایق
life float
U
قایق نجات
service craft
U
قایق گشتی
crash boat
U
قایق نجات
coxswain
U
سکان قایق
sailing boat
U
قایق بادبانی
sailing boats
U
قایق بادبانی
dinghy
U
قایق تفریحی
center board
U
ته قایق بادبانی
catboat
U
قایق تک بادبان
cutter
U
قایق پارویی
sloop
U
قایق یک دکله
boatchock
U
زین قایق
boat your oars
U
پارو به قایق
boat work
U
قایق بری
boat tail
U
پاشنه قایق
soling
U
قایق با 3 سرنشین
boat skids
U
گهواره قایق
gunwale
U
لبه قایق
single
U
قایق یک نفره
piragua
U
قایق ته پهن
single banked boat
U
قایق تک پارو زن
canoeist
U
قایق ران
foldboat
U
قایق تاشو
by the stern
U
قایق سربالا در اب
canoes
U
قایق رانی
painter
U
طناب قایق
painters
U
طناب قایق
fore end aft
U
درطول قایق
gasboat
U
قایق موتوری
sloop
U
قایق جنگی
cutter
U
قایق تک دکله
boat-hooks
U
چنگک قایق
ferried
U
قایق موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
rhinos
U
قایق باربر
rhino
U
قایق باربر
The boat sank.
U
قایق غرق شد
motorboat
U
قایق موتوری
ferries
U
قایق موتوری
ferry
U
قایق موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
boathouses
U
قایق خانه
boathouse
U
آشیانهی قایق
boathouse
U
قایق خانه
sailboats
U
قایق بادبانی
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
1
Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com